گنجشک به خداگفت: لانه ی کوچکی داشتم آرامگاه خستگیم

سرپناه بی کسی طوفان تو آن راازم گرفت کجای دنیای تورا

گرفته بود ؟؟ خدا گفت ماری در راه لانه ات بود تو خواب 

بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین 

مار پر گشودی ! چه بسیار بلاها که از تو به واسطه ی  

حکمتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخواستی !

نظرات شما عزیزان:

امیرحسین

ساعت12:26---17 مهر 1393

خو بیا واسه من ترجمه کن ببینم این گنجشکه چی میگه
اومد چغلی کرد سرم بهش فوش دادم دیدم برگشت چپ چپ نگام کرد گف جیییک جییییک جااک جوووک جیک جیک جیک جیک رفت
پاسخ:خو گفته آینه برگشت هاهاها

امیر

ساعت18:14---14 مهر 1393

ینی تو زبون گنجشکا رو می فهمی؟
پاسخ:آره میفهمم

دایی جون

ساعت12:45---11 مهر 1393

هیچ کار خدا بی حکمت نیس قربونش برم همه چه بد چه خوب حکمته
پاسخ:اوه یس

nazi.sargijeh

ساعت12:11---3 مهر 1393

azizam be manam sar bezan
vebet khoshkele

قاسم

ساعت14:45---29 شهريور 1393

[وب سایت]

سلام سایت خیلی قشنگی داری موفق باشی ب منم سر بزن http://karbalayqhasemkarime.blogfa.com
پاسخ:صلام برادر قاسم ممنون حتما

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: